خداسپردمش بهت مواظب عشقم بمون

آرام تر قدم بردارید اینجادلی راشکونده اند

خداسپردمش بهت مواظب عشقم بمون

آرام تر قدم بردارید اینجادلی راشکونده اند

...

سوت پایان رابزنید... صداقت من حریف هرزگی این زمانه نمیشود... قبول میکنم باخت را

...

اینقدر ورق های زندگیم رابهم نریز... حکم همان دل است

...

فکر می کردم تو همدردی……. اما نه ! تو هم دردی

باختم

دردنیای بچه ها هر کی زودتر بگه دوستت دارم برنده هست ، ولی در دنیای بزرگتر ها هر کی زودتر بگه دوستت دارم بازنده است …

...

تـــــاوان حرفــــهایی که نمی تونی بـــــگی ؛


تــــــارهای سفیـــــــدیـه که ،


یه شَبـــه لابلای موهــــــــات به وجــــود میــــــاد ...

....

تو سرت ی جای گرمه فرق تو با من همینه....

...

بعضیـــ چیزها را باید بنویسمــــ نهـــ برایــــ اینکهـــ همهـــ بخوننــــ و بگنـــ عالیهـــ برایـــ اینکهـــ خفهــــ نشمـــ همینـــــ

خستم...

کلافه ام.....درست مانند لحظه ای که

مادر بزرگ نمیتوانست سوزن نخ کند...

...

هـــــــمین که عشق باشد

 


آن هـــــــم در حوالی تو

 

هر چقـــــــدر هم که پاییز باشد

 

بــــــــــــــهاری ترین هوا سهم من است

دلتنگم

بعضی وقتهــآ...

 

از شدت دلتنگیــــت ،

 

گریه که هیچ...

 

دلــَم می خــوآهــَد ؛

 

هــآی هــــآی بمیــــرم..

...


ماهایی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم
نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده..
ماها آدمای بی احساسی نیستیم
ماها بی معرفت و نا مردم نیستیم
یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن
که یه سری بــــاورامون و از بین بـــردن...

....

نفس می کشم تا به جای مرده ها خاکم نکنند....اینگونه است حال و روز من ...دیگر چیزی نپرس..!!

فقط یه جمله...

"دلتنگ کودکی ام "یادش بخیر...قهر میکردیم تا قیامت"

و لحظه ای بعد قیامت می شد !!!

هنوز هم دلم تنگ می شود برای حرف زدنت

برای تکیه کلام هایت که نمی دانستی فقط کلام تو نبود

من به آنها تکیه داده بودم!!!

توی ذهنم یک دنیا برات حرف دارم ولی ---- توی دلم یک جمله بیشتر نیست

"دوستت دارم"


2cnpwl1vcuhrs7zqiro9.jpg

حالم خوب نیس...

  باید سکوت کنم , غمگینم همانند عروسکی که میخواست گریه کند

                                  اما خنده را به لبانش دوخته بودند  

                  در حالی که از درون گر گرفتم..اشکام نمیتونن نریزن..بمونن

                                  بیچاره دل من بازم باید صبوری کنه...

     غمگینم.. نگرانم ...باید رفت...کجا ؟ اف___ان__ه کفشهایت یادت نرود...

خداااااااااااا

خدایا کی این زنده بودن همانند مردگان تمام میشود خوب میدانی که من خواهان زندگی نیستم

همه چیز در دنیای من بیرنگ است

...

فکر نمیکردم که روزی برسه که بغضم بشکنه و برای تنهایی خودم گریه کنم................

....

   میزنم به سلامتی دلم...

   میزنم به سلامتی اون دلم که هزار بار شکست

   اما هنوزم شکستن بلد نیست...

   میزنم به سلامتی آسمونی که با اون همه

    ستاره اش...یه ذره هم ادعا نداره...

.wgbtc9wh06ombmu897dg.jpg


...

گاهی می مانم با اشک هایم چه کنم ؟! قطره قطره جمع کنم وانگهی دریا شود ؟! یا بچگانم بر روی غذاهای بی نمک دانشگاهم تا حکم مزه را پیدا کند . پاکشان کنم که آفتاب , مهتاب هم نبیندش یا نمایان سازم و با آن گدایی کمی توجه و محبت کنم ؟ شاید هم بهتر است چشمه اش را بخشکانم . زیرا دریاچه ی خزر هم که شود , سر آخر در آن سنگی می اندازند .

احساسمو بده...

توبه احساست بیاموز نفس نکشد....


هوای دل ها آلودس اینجا....


فاصله یک عشق تا عشق بعدی تنها یک نخ سیگار است...

.....

نمیشکنم.....


تنها گاهی مچاله میشوم....